متوكل بن هارون، راوى صحیفه سجادیه چنین مىگوید: یحیى بن زید بن على، نوه امام زین العابدین علیه السّلام را ملاقات كردم، در حالى كه عازم خراسان بود. به او سلام كردم و از حال پسر عموهایش در مدینه پرسید؛ خصوصا از عمویش امام باقر علیه السّلام مۆكد سۆال كرد و من وى را از حال ایشان با خبر ساختم و حزن آنان را بر پدرش زید بن على به او گفتم. یحیى بن زید پرسید: عمویم محمد بن على الباقر علیه السّلام بر این نظریه بود كه پدرم زید خروج نكند، آیا تو پسر عمویم جعفر بن محمد علیه السّلام را ملاقات كردهاى؟ گفتم: بله، گفت آیا شنیدى درباره من چیزى بگوید؟ گفتم: آرى. گفت: چه چیزى درباره من فرمود؟ من میل نداشتم آنچه شنیده بودم براى او بازگویم؛ ولى با اصرار یحیى گفتم: از ایشان شنیدم كه درباره تو مىفرمود: تو نیز مانند پدرت مقتول و مصلوب مىشوى.
متوكل گوید: یحیى بن زید پس از شنیدن خبر مرگ خویش، صحیفه سجادیه را كه به املاء امام زین العابدین علیه السّلام و خط پدرش زید بود به من داد و گفت: تا زمان مرگم آن را نگهدار و پس از من به دو پسر عمویم محمد و ابراهیم فرزندان عبد اللّه بن حسن بن حسن بن على علیهما السّلام بده كه آنان پس از من در این امر (نگهدارى صحیفه) استوارند.
متوكل ادامه مىدهد: پس از قتل یحیى بن زید به نزد امام صادق علیه السّلام رفتم و گفتوگویم را با یحیى خدمتشان عرض كردم؛ ایشان گریستند و حزنشان نسبت به یحیى زیاد شد و فرمودند: خدا رحمت كند پسر عمویم را و او را به پدران و اجدادش ملحق كند؛ آنگاه فرمودند: مَا خَرَجَ وَ لَا یَخْرُجُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ إِلَى قِیَامِ قَائِمِنَا أَحَدٌ لِیَدْفَعَ ظُلْماً أَوْ یَنْعَشَ حَقّاً إلَّا اصْطَلَمَتْهُ الْبَلِیَّةُ، وَ كَانَ قِیَامُهُ زِیَادَةً فِی مَكْرُوهِنَا وَ شِیعَتِنَا یعنی : كسى از ما اهل بیت براى دفع ظلمى یا گرفتن حقى قبل از قیام قائم ما، قیام نكرده و نمىكند، مگر به مصیبت و بلیّه دچار مىشود و قیامش سبب ازدیاد كراهت و رنج ما و شیعیان ما مىشود.
📚 منبع :
مقدمه صحیفه سجادیه صفحه ۸ – ۱۲
شرح :
این حدیث شریف نشان میدهد كه جناب زید بى كسب رضاى معصوم علیه السّلام قیام نموده و موجبات ازدیاد حزن و ناخشنودى امام علیه السّلام را فراهم آورد و قیامش هیچ فایده ای برای امام و شیعیان نداشته …