حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام : فرمودند : خَصلَتانِ لَيسَ فَوقَهُما شَى ءٌ : الإيمانُ بِاللّه ِ و نَفعُ الإخوانِ ؛ دو خصلت است كه بالاتر از آنها چيزى نيست : ايمان به خدا و سود رساندن به برادران .
تهذیب جلد ۷۸ ص ۳۷۴
حضرت امام عسكرى عليه السلام فرمودند : خَيرُ إخوانِكَ مَن نَسِىَ ذَنبَكَ و ذَكَرَ إحسانَكَ إلَيهِ ؛ بهترين برادر تو كسى است كه خطايت را فراموش كند و احسان تو را به خود ، به ياد آورد .
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , جلد۷۵ , صفحه۳۷۹
حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام فرمودند : مَن وَعَظَ أخاهُ سِرّا فَقَد زانَهُ و مَن وَعَظَهُ عَلانِيَةً فَقَد شانَهُ ؛هر كه برادرش را در خلوت پند دهد ، او را آراسته است ، و هر كس برادرش را در جمع پند دهد ، او را سرشكسته كرده است
.تحف العقول صفحه ۴۸۹
فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَهُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ – آیه ۲۴ بقره
از آن آتشی که سوختش مردمان و سنگها هستند و برای کافران آماده شده بپرهیزید — حضرت امام سجاد علیه السلام فرمود: علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: ای جماعت شیعه ما، از خدا بترسید و مبادا که هیزم آن آتش باشید، اگر چه شما به خدا کفر نمی ورزید، اما باز از او بر حذر باشید و از ستم کردن به برادر مؤمنتان بپرهیزید. هر مؤمنی به دیگر برادر مؤمنش که در دوستداری ما با او هم نواست ستم ورزد، خداوند غل و زنجیرهایش را در آن آتش بر تن او گرّان سازد و او را رهایی نبخشد مگر به شفاعت ما، و ما به درگاه خدای متعال شفیع او نشویم مگر پس از آن که نزد برادر مؤمنش او را شفاعت کنیم؛ اگر از او درگذشت، نزد خدا شفاعتش کنیم وگرنه دیر زمانی در آتش بر جای خواهد ماند.
تفسیر حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)، ص ۲۰۴، ح ۹۳.
…مَنْ قَوِيَتْ بَصِيرَتُهُ وَ حَسُنَتْ بِالْوَلاَيَةِ لِأَوْلِيَائِهِ وَ اَلْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِهِ مَعْرِفَتُهُ فَذَاكَ أَخُوكُمْ فِي اَلدِّينِ أَمَسُّ بِكُمْ رَحِماً مِنَ اَلْآبَاءِ وَ اَلْأُمَّهَاتِ…
حضرت امام حسن عسکري عليه السلام به نقل از رسول خدا صلي الله عليه و آله می فرمايند: کسي که بصيرت قوی و معرفت نيکو به ولايت اهل بيت عليهم السلام و برائت از دشمنان آنها داشته باشد ، چنين کسي برادر ديني شماست و از پدران و مادرانتان ، به شما نزديک تر است
التفسير الإمام العسکري عليه السلام , جلد۱ , صفحه۷۹
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , جلد۹۳ , صفحه۶۸
وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة , جلد۹ , صفحه۲۲۹
حضرت امام سجاد علیه السلام فرمودند: ای جماعت شیعه ما، دیر یا زود بهشت، شما را درخواهد یافت، اما در به دست آوردن درجات آن از هم پیشی گیرید و بدانید آن کس از شما در آن درجات والاتر است و در کاخ ها و خانه ها و سراهای نیک تری جای می گیرد که در حقّ برادران مؤمنش وظیفه شناس تر و برای نیازمندانشان دلسوزتر باشد. خداوند عز و جل هر یک از شما را به پاداش هر کلمه نیکی که به برادر مؤمن نیازمندش گوید، بیش از آن چه که در صد هزار سال به گام خود ره بسپارد به بهشت نزدیک تر سازد؛ حتی اگر او در زمره دوزخیان و در عذاب باشد. پس نیکی به برادرانتان را کوچک نشمارید که هیچ چیز همچون آن، به شما سود نخواهد رساند –
تفسیر حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)، ص ۲۰۴، ح ۹۴.
«شیعتنا المتحابّون المتباذلون فینا»
. یعنى: «شیعیان ما كسانى هستند كه همدیگر را دوست داشته باشند و از هر چیزى در راه ما بگذرند».
عدة الداعی صفحه ۳۰۷
«عبد المؤمن انصارى» گوید برحضرت امام موسى بن جعفر- علیهما السّلام- وارد شدم، محمد بن عبد اللَّه جعفرى هم آنجا بود، همین كه بر او تبسمى كردم امام- علیه السّلام- فرمودند: «أ تحبّه؟» یعنى: «آیا او را دوست دارى؟» گفتم: آرى، فقط به خاطر شما او را دوست دارم، فرمودند:- «هو اخوك و المؤمن اخ المؤمن لابیه و امّه، ملعون ملعون من اتّهم اخاه، ملعون ملعون من غشّ اخاه، ملعون ملعون من لم ینصح اخاه، ملعون ملعون من استأثر على اخیه، ملعون ملعون من احتجب عن اخیه، ملعون ملعون من اغتاب اخاه»
. یعنى: «او برادر تو است، مؤمن برادر پدرى و مادرى مؤمن است، ملعون است ملعون است كسى كه برادرش را متهم (به چیزى) كند، ملعون است ملعون است كسى كه برادر مؤمنش را فریب دهد، ملعون است ملعون است كسى كه خیرخواه برادر مؤمنش نباشد، ملعون است ملعون است كسى كه خودش را بر برادر مؤمنش مقدم بدارد، ملعون است ملعون است كسى كه خود را از برادر مؤمنش پنهان كند، ملعون است ملعون است كسى كه برادرش را غیبت نماید».
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل , جلد۱۲ , صفحه۲۳۵
رسول خدا صلی الله علیه و آله در بخشی از حدیث طولانی فرمودند: «اوثق عرى الایمان الحبّ فی اللَّه و البغض فی اللَّه»
. یعنى: «محكمترین ریسمان ایمان، دوستى و دشمنى در راه خداست».
من لا يحضره الفقيه , جلد۴ , صفحه۳۵۲
حضرت امام صادق علیه السّلام فرمودند : «لكلّ شیء، شیء یستریح الیه، و انّ المؤمن یستریح الى اخیه المؤمن كما یستریح الطّیر الى شكله، او ما رأیت ذلك؟»
. یعنى: «هر چیزى در كنار چیز دیگرى استراحت مىكند، مؤمن هم در كنار برادر مؤمنش به استراحت مىپردازد، همچنان كه پرنده در كنار همجنس خود استراحت مىنماید، آیا این را ندیدى؟».
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام جلد۷۱ صفحه۲۳
حضرت امام صادق علیه السّلام فرمودند : «المؤمن اخ المؤمن، و هو عینه و مرآته و دلیله، لا یخونه و لا یخدعه و لا یظلمه و لا یكذّبه و لا یغتابه»
. یعنى: «مؤمن برادر مؤمن است، چشم اوست، آینه اوست، راهنماى اوست، به او خیانت نمىكند، نیرنگ نمى نماید، ستم روا نمى دارد، نسبت دروغ به وى نمىدهد و غیبتش نمىكند».
عدة الداعي و نجاح الساعي – ابن فهد حلی اعلی الله درجة , جلد۱ , صفحه۱۸۷
«ایما مؤمنین او ثلاثة اجتمعوا عند اخ لهم یأمنون بوائقه و لا یخافون غوائله و یرجون ما عنده، ان دعوا اللَّه اجابهم، و انّ سألوه اعطاهم، و ان استزادوا زادهم، و ان سكتوا ابتدأهم»
. یعنى: «هر گاه دو یا سه مؤمن بر گرد برادر مؤمنى جمع شوند كه از بلاى او در امان باشند ، ترس از ایجاد شرارتش نداشته و به او امیدوار باشند، اگر این چنین دوستانى خدا را بخوانند، اجابتشان مىكند، اگر از او چیزى بطلبند عطایشان مىنماید، اگر افزونتر بخواهند، افزون مىكند و اگر سكوت كنند، خداوند منّان خودش شروع به بخشش مىنماید».
عدة الداعي و نجاح الساعي – ابن فهد حلی اعلی الله درجة , جلد۱ , صفحه۱۸۷
و فرمودند : «من زار اخاه للَّه لا لشیء غیره بل لالتماس ما وعد اللَّه و تنجّز ما عنده وكّل اللَّه به سبعین الف ملك ینادونه الا طبت و طابت لك الجنّة»
. یعنى: «كسى كه فقط به خاطر رضاى خدا نه به خاطر چیزهاى دیگر، به دیدار برادرش برود و امیدش رسیدن به پاداشهایى كه خداوند متعال وعده كرده باشد، ذات اقدس الهى هفتاد هزار ملك را مأمور مىكند كه به او بگویند: خوش باش كه بهشت براى تو سر سبز و خرم شد».
عدة الداعي و نجاح الساعي – ابن فهد حلی اعلی الله درجة , جلد۱ , صفحه۱۸۸
حضرت امام باقر- علیه السّلام- فرمودند:
«انّ للَّه جنّة لا یدخلها الّا ثلاثة: رجل حكم على نفسه بالحقّ، و رجل زار اخاه المؤمن فی اللَّه، و رجل اثر اخاه المؤمن فی اللَّه»
. یعنى: «خداوند متعال بهشتى دارد كه فقط سه نفر حق وارد شدن در آن را دارند: كسى كه قضاوت به حق مىكند حتى بر علیه خودش، كسى كه برادر مؤمنش را به خاطر رضاى خدا دیدار نماید و كسى كه ایثار كرده، برادر مؤمنش را بر خود مقدم بدارد».
الکافي , جلد۲ , صفحه۱۷۸
و فرمودند : «انّ المؤمنین اذا التقیا و تصافحا ادخل اللَّه یده بین ایدیهما فیصافح اشدّهما حبّا لصاحبه»
. یعنى: هر گاه دو مؤمن با هم ملاقات مىكنند و با هم دست مىدهند، خداوند سبحان، دستش را میان دستهاى آن دو قرار داده، دست آن كسى را كه بیشتر نسبت به رفیقش محبت دارد، مىفشارد .
الکافي , جلد۲ , صفحه۱۷۹
از امیر المؤمنین- علیه السّلام- از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نقل است كه فرمودند :
«لقى ملك رجلا على باب دار كان ربّها غائبا فقال له الملك: ما جاء بك الى باب هذه الدّار؟ فقال: لى اخ اردت زیارته، قال: لرحم ماسّة بینك و بینه ام نزعتك الیه حاجة؟ قال: ما بیننا رحم ماسّة اقرب من رحم الاسلام و ما نزعتنى الیه حاجة و لكن زرته فی اللَّه ربّ العالمین، قال: فابشر فانّى رسول اللَّه الیك و هو یقرؤك السّلام و یقول لك ایاى قصدت، و ما عندى اردت بصنیعك، فانّى اوجبت لك الجنّة، و عافیتك من غضبى، و اجرتك من النّار حیث اتیته».
یعنى: «فرشته اى مردى را بر در خانه اى دید كه صاحبش در آن نبود، ایستاد و به او گفت: براى چه به در این خانه آمدى؟ گفت: برادرى دارم و مىخواهم او را ببینم. فرشته گفت: آیا نسبتى بین تو و اوست یا چیزى مىخواهى كه به اینجا آمدى؟ گفت: نسبتى نزدیكتر از اسلام بین ما نیست و حاجتى هم از او ندارم، فقط به خاطر رضاى رب العالمین مىخواهم او را دیدار كنم. فرشته گفت: من فرستاده خدا به سوى تو هستم، به تو بشارت مىدهم كه خداوند متعال برایت سلام مىرساند و مىگوید: مرا قصد كردى؟ با عملت، از من، اجر و پاداش مىخواهى؟ من بهشت را بر تو واجب كردم، تو را از غضبم دور نمودم و از آتش جهنم، نجاتت دادم».
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , جلد۵۶ , صفحه۱۹۲
همه احادیث زیر از کتاب شریف : عدة الداعي و نجاح الساعي – اعلامه ابن فهد حلی اعلی الله درجة , جلد۱ , صفحه۱۸۷ تا …
فرمودند : «النّظر الى العالم عبادة، و النّظر الى الامام المقسط عبادة، و النّظر الى الوالدین برأفة و رحمة عبادة، و النّظر الى الاخ بودّه فی اللَّه عبادة»
. یعنى: «دیدن عالم، عبادت است، دیدن امام عادل، عبادت است، نظر رحمت و رأفت به پدر و مادر نمودن، عبادت است، با نگاه محبت آمیز، برادر مؤمن را در راه خدا مشاهده كردن نیز عبادت است».
فرمودند : «ما احدث اللَّه اخاء بین مؤمنین الّا احدث لكلّ منهما درجة»
. یعنى: «خداوند متعال برادرى و اخوت را بین دو مؤمن ایجاد نكرد مگر آنكه به هر یك از آن دو درجهاى عطا فرمود».
و فرمودند : «من استفاد فی اللَّه اخا استفاد بیتا فی الجنّة».
یعنى: «كسى كه در راه خدا برادرى بگیرد، در بهشت براى خود خانهاى گرفته است».
و فرمودند : «من اكرم اخاه فانّما یكرم اللَّه فما ظنّكم بمن یكرم اللَّه ان یفعل اللَّه به؟»
. یعنى: «كسى كه برادرش را احترام و تكریم كند، خدا را احترام كرده، به نظر شما خداوند متعال با كسى كه خدا را احترام كند چه مىكند؟».
حضرت امام باقر علیه السّلام فرمودند : «انّ المؤمنین المتواخین فی اللَّه لیكون احدهما فی الجنّة فوق الآخر بدرجة فیقول: یا ربّ، انّه اخى و صاحبى قد كان یأمرنى بطاعتك، و یثبطنى عن معصیتك، و یرغّبنى فیما عندك- یعنى الاعلى منهما یقول ذلك- فاجمع بینى و بینه فی هذه الدّرجة، فیجمع اللَّه بینهما، و انّ المنافقین لیكون احدهما اسفل من»«صاحبه بدرك من النّار فیقول: یا ربّ، انّ فلانا كان یأمرنى بمعصیتك، و یثبطنى عن طاعتك، و یزهّدنى فیما عندك، و لا یحذّرنى لقاءك فاجمع بینى و بینه فی هذا الدّرك، فیجمع اللَّه بینهما» . یعنى: دو مؤمنى كه در راه خدا با یك دیگر برادر شدند، همین كه یكىشان در بهشت درجه اى از دیگرى بالاتر مىرود، مىگوید: پروردگارا! او برادر و دوست من بود، مرا به طاعت تو فرمان مىداد، مرا از معصیت تو باز مىداشت و نسبت به پاداشهایت، ترغیب و تشویقم مىنمود- این سخنان را آن كه بالاتر قرار گرفته مىگوید- (پروردگارا!) او را نیز در همین درجه در كنار من قرار بده. خداوند متعال تقاضایش را پذیرفته هر دو را در یك جا قرار مىدهد.
اما دو منافق همین كه یكى در درجه پایینترى از جهنّم قرار مىگیرد، مىگوید: پروردگارا! فلانى مرا فرمان به معصیتت مىداد و از اطاعت تو بازم مىداشت، نسبت به اجرهایت، مرا بىمیل مىكرد و هرگز مرا از دید تو نمى هراساند، (حال كه چنین است) پس من و او را در این درجه پایین، یك جا قرار بده. خداوند متعال این دو را نیز در یك محل قرار مىدهد».
آنگاه حضرت، این آیه كریمه را تلاوت فرمود كه:- الْأَخِلَّاءُ یوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ – سوره زخرف، آیه ۶۷.یعنى: «روز قیامت دوستان با یك دیگر دشمنند مگر متّقین
قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ اَلرَّحِمَ اَلَّتِي اِشْتَقَّهَا اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ رَحْمَتِهِ بِقَوْلِهِ: أنا «اَلرَّحْمَنِ» هِيَ رَحِمُ مُحَمَّدِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ، وَ إِنَّ مِنْ إِعْظَامِ اَللَّهِ إِعْظَامِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ إِنَّ مِنْ إِعْظَامِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِعْظَامَ رَحِمِ مُحَمَّدٍ ، وَ إِنَّ كُلَّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ مِنْ شِيعَتِنَا هُوَ مِنْ رَحِمِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّ إِعْظَامَهُمْ مِنْ إِعْظَامِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ . فَالْوَيْلُ لِمَنِ اِسْتَخَفَّ بِشَيْءٍ مِنْ حُرْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ، وَ طُوبَى لِمَنْ عَظَّمَ حُرْمَتَهُ، وَ أَكْرَمَ رَحِمَهُ وَ وَصَلَهَا . ( التفسير الإمام العسکري عليه السلام , جلد۱ , صفحه۳۷ )
حضرت أمير المؤمنين عليه السّلام فرمودند : البتّه؛رحمى كه؛بنا بفرمايش خود-أنا الرّحمن-از رحمت خود،مشتق نموده، همان رَحِم محمّد صلّى الله عليه و آله است.و يقين بدان! از إجلال و تعظيم خدا، إجلال و تعظيم محمّد(صلّى الله عليه و آله)است. و البتّه؛از إجلال و تعظيم محمّد(صلّى الله عليه و آله)،إجلال و تعظيم رَحِم محمّد (صلّى الله عليه و آله)است.و براستى!هر مرد و زن مؤمن،از شيعيان ما هم از رَحِم محمّد(صلّى الله عليه و آله) است.و يقين بدان!كه إجلال و تعظيم آنها،از إجلال و تعظيم محمّد(صلّى الله عليه و آله)است.پس؛ واى!بر كسى كه؛اندكى از حرمت محمّد(صلّى الله عليه و آله)را سبك شمارد! و خوشا بر أحوال كسى كه؛حرمتش را تعظيم كند!و بزرگش بداند!و رحمش را إكرام و احترام كند! و صلۀ رَحِم بجاى آورد!.
بر آوردن حاجات مؤمن
«ابان بن تغلب» از حضرت امام حضرت صادق- علیه السّلام- روایت كرده است كه فرمودند:
«ایما مؤمن سأل اخاه المؤمن حاجة و هو یقدر على قضائها فردّه عنها سلّط اللَّه علیه شجاعا فی قبره ینهش من اصابعه»
. یعنى: «هر گاه مؤمنى از برادر مؤمنش چیزى بخواهد و او ردّش نماید در حالى كه قدرت بر انجام آن را داشته، خداوند متعال در قبرش مارى را بر او مسلط مىكند تا انگشتانش را بگزد».
از «اسماعیل بن عمار» روایت شده است كه گوید به حضرت صادق- علیه السّلام- عرض كردم: آیا مؤمن، رحمت است؟ فرمود:
«نعم و ایما مؤمن اتاه اخوه فی حاجته فانّما ذلك رحمة ساقها اللَّه الیه و سبّبها له، فان قضاها كان قد قبل الرّحمة بقبولها، و ان ردّه و هو یقدر على قضائها فانّما ردّ على نفسه الرّحمة الّتى ساقها اللَّه الیه و سبّبها له و ادّخرت الرّحمة للمردود عن حاجته»
. یعنى: «بله، رجوع مؤمن به برادر مؤمنش براى رفع نیاز، خود رحمتى است كه خداوند متعال براى او فرستاد و آن رحمت را سبب و وسیله تقرّبش قرار داده است كه اگر آن نیاز را بر آورده سازد، رحمت را پذیرفته و اگر ردّ كند در حالى كه قدرت انجامش را دارد، رحمت و وسیله الهى را باز گردانده است، در این صورت این رحمت براى آن فردى كه حاجتش پذیرفته نشده، ذخیره مىگردد».
«و من مشى فی حاجة اخیه و لم یناصحه بكلّ جهده فقد خان اللَّه و رسوله و المؤمنین»
. یعنى: «و اگر براى بر آوردن حاجت برادر مؤمنش حركت كند ولى به مقدار توان، سعى و تلاش ننماید، به خدا و رسول و مؤمنین خیانت كرده است».
«و ایما رجل من شیعتنا اتاه رجل من اخوته و استعان به فی حاجته فلم یعنه و هو یقدر ابتلاه اللَّه تعالى بقضاء حوائج اعدائنا لیعذّبه بها». یعنى: «اگر مؤمنى نزد برادر مؤمنش برود و از او حاجتى طلب كند ولى آن یكى با داشتن قدرت، كمكش ننماید، خداوند متعال او را مبتلا به بر آوردن حوایج دشمنان ما مىكند تا با این عمل، او را عذاب نماید».
«و من حقّر مؤمنا فقیرا او استخفّ به و احتقره لقلّة ذات یده و فقره شهره اللَّه یوم القیامة على رؤوس الخلائق و حقّره و لا یزال ماقتا له» یعنى: «هر كس مؤمن فقیرى را به خاطر فقر و ندارى، تحقیر كند و كوچكش بشمارد، خداوند متعال روز قیامت او را در منظر دید خلایق، خوار و حقیر مىكند و تا ابد دشمنش مىدارد».
«و من اغتیب عنده اخوه المؤمن فنصره و اعانه نصره اللَّه فی الدّنیا و الآخرة، و من لم ینصره و لم یدفع عنه و هو یقدر خذله اللَّه و حقّره فی الدّنیا و الآخرة».
یعنى: «كسى كه در حضور او برادر مؤمنش را غیبت كنند، اگر او را یارى نماید، خداوند منّان در دنیا و آخرت، وى را یارى خواهد كرد و اگر یارى ننماید با اینكه قدرتش را داشته، خداوند سبحان، هم در دنیا و هم در آخرت، او را خوار و حقیر مىكند».
«حسین بن ابى العلاء» گوید: به همراه بیست و چند نفر به طرف مكه حركت كردیم، من در هر منزلى گوسفندى ذبح مىكردم، وقتى خواستم خدمت حضرت امام صادق- علیه السّلام- برسم فرمود:«واها یا حسین! أ تذلّ المؤمنین؟». یعنى: «واى بر تو اى حسین! آیا مؤمنین را ذلیل مىكنى؟).گفتم: از این عمل به خدا پناه مىبرم فرمود:- «بلغنى انّك كنت تذبح لهم فی كلّ منزل شاة؟». یعنى: به من خبر دادند كه تو در هر منزلى، گوسفندى براى همراهانت ذبح مىكنى؟».گفتم: مولاى من! به خدا قسم از این كارم هدفى جز رضاى خداى تعالى نداشتم فرمود:- «اما كنت ترى انّ فیهم من یحبّ ان یفعل مثل فعالك فلا یبلغ مقدرته ذلك فتتقاصر الیه نفسه؟».یعنى: «آیا نمىبینى كه در بین اینان ممكن است فردى باشد كه بخواهد مانند تو عمل كند ولى پولش را ندارد، در نتیجه خرد و كوچك مىشود؟».عرض كردم: یا ابن رسول اللَّه!- كه درود خدا بر او و آلش و بر تو باد- استغفار مىكنم و دیگر این عمل را انجام نخواهم داد.فرمود:- «لا تزال امّتى بخیر ما تحابّوا و ادّوا الامانة و اتوا الزّكاة و اذا لم یفعلوا ابتلوا بالقحط و السّنین، و سیأتى على امّتى زمان تخبث فیه سرائرهم، و تحسن فیه علانیتهم، طمعا فی الدّنیا، یكون عملهم ریاء لا یخالطهم خوف ان یعمّهم اللَّه ببلاء فیدعونه دعاء الغریق فلا یستجیب لهم». یعنى: «امت من در مسیر خیرند تا وقتى كه همدیگر را دوست داشته، امانت را ادا كرده و زكات را پرداخته باشند كه اگر چنین نكنند، به قحطى و خشكسالى مبتلا مىگردند. بزودى بر امت من زمانى فرا خواهد رسید كه به خاطر طمع در دنیا، باطنشان پلید و ظاهرشان نیكو مىگردد، عملشان ریاست و هرگز نمىترسند كه خداوند متعال بلایى عمومى و فراگیر نازل كند كه در آن حال، مردم همانند انسان غریق او را بخوانند ولى اجابتشان نكند».
«ابراهیم تیمى» گوید: حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیه السّلام در مسجد الحرام در حالى كه بر من تكیه داده بود، فرمود: «الا اخبرك- یا ابراهیم- مالك فی طوافك هذا؟» یعنى: «آیا نمىخواهى به تو خبر بدهم كه چه اجرهایى در این طوافت دارى؟).
گفتم: آرى، فدایت شوم! فرمود:- «من جاء الى هذا البیت عارفا بحقّه فطاف به اسبوعا و صلّى ركعتین فی مقام ابراهیم، كتب اللَّه له عشرة آلاف حسنة، و رفع له عشرة آلاف درجة». یعنى: «كسى كه به این خانه بیاید و حقش را درك كند، هفت بار طواف نماید و دو ركعت نماز در مقام حضرت ابراهیم- علیه السّلام- بگزارد، خداوند متعال براى او ده هزار حسنه مىنویسد و ده هزار درجه بالایش مىبرد».آنگاه فرمود:- «الا اخبرك بخیر من ذلك؟». یعنى: «آیا نمىخواهى بهتر از این را به اطلاع تو برسانم؟).گفتم: بلى فدایت شوم! فرمود:- «من قضى اخاه المؤمن حاجة كان كمن طاف طوافا- حتّى عدّ عشرا و قال:- ایما مؤمن سأل اخوه المؤمن حاجة و هو یقدر على قضائها و لم یقضها له سلّط اللَّه علیه فی قبره شجاعا ینهش اصابعه» یعنى: «كسى كه حاجت برادر مؤمنش را برآورده سازد، مانند كسى است كه طواف كرده باشد، یك طواف، دو طواف- تا ده طواف شمرده آنگاه فرمودند:- هر گاه مؤمنى از برادر مؤمنش چیزى طلب كند كه او قادر به انجامش باشد ولى انجام ندهد، خداوند متعال در قبرش بر او مارى را مسلط مىكند تا انگشتانش را بگزد».
«ابن عباس» گوید: به همراه حضرت امام حسن مجتبى علیه السّلام در مسجد الحرام بودم، آن حضرت معتكف بوده بر گرد كعبه طواف مىنمودند، در این حال مردى از پیروان ایشان آمد و گفت: اى فرزند رسول خدا- صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم- من به فردى بدهكارم اگر مىتوانى آن را از طرف من پرداخت فرما، حضرت فرمود: «و ربّ هذا البیت ما اصبح و عندى شیء» یعنى: «به صاحب این خانه سوگند! كه امروز چیزى ندارم»آن مرد گفت: اگر مىتوانى برایم مهلت بگیر، چون او مرا تهدید به زندان كرده است.«ابن عباس» گوید: دیدم امام علیه السّلام طواف را رها كرده به همراه آن مرد حركت كردند گفتم: اى فرزند رسول خدا!- صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم- آیا شما در اعتكاف نبودید.
فرمود:- «بلى، و لكن سمعت ابى یقول: سمعت رسول اللَّه- صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم- یقول: من قضى اخاه المؤمن حاجة كان كمن عبد اللَّه تسعة آلاف سنة صائما نهاره و قائما لیله» یعنى: «بلى (در اعتكاف بودم) ولى از پدرم شنیدم كه رسول خدا- صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم- فرمود: هر كس حاجت برادر مؤمنش را بر آورده سازد، مانند كسى خواهد بود كه نه هزار سال خدا را عبادت كرده، در حالى كه روزها را روزه و شبها را به نماز ایستاده باشد».
خوشحال كردن برادر مؤمن
وقتى برایت روشن شد كه خداوند متعال چقدر نسبت به محبت و دوستى بین برادران دینى عنایت دارد، بدان كه از برترین كارها نزد خدا، خوشحال نمودن آنان است.
«حسین بن یقطین» از پدرش و او از جدّش حدیث كرده است كه گفت: در «اهواز» بودیم كه مردى از كاتبان «یحیى بن خالد» والى ما شد، من مقدارى خراج بدهكار بودم كه اگر مىخواستم آن را بپردازم، همه چیز از دستم مىرفت حتى از خانه ام آواره مىشدم، به من گفتند او از پیروان اهل بیت علیهم السّلام است اما من ترسیدم نزد او بروم، مبادا آنچه مىگویند درست نباشد كه در این صورت، باید خانه و زندگى ام را ترك نمایم، تنها راه چاره را در این دیدم كه از خدا كمك بخواهم، لذا نزد حضرت صادق علیه السّلام آمده از آن بزرگوار یارى طلبیدم حضرت در كاغذ كوچكى نوشتند:
«بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم، انّ للَّه فی ظلّ عرشه ظلّا لا یسكنه الّا من نفّس عن اخیه كربته، او اعانه بنفسه، او صنع الیه معروفا و لو بشقّ تمرة و هذا اخوك و السّلام». یعنى: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، همانا براى خدا زیر عرشش سایه اى است كه در آن سایه، فقط كسى ساكن مىشود كه غم و اندوه را از برادر مؤمنش برطرف سازد ، یا با جان، كمكش نماید یا خیرى به او برساند و لو به مقدار نصف خرمایى و این فرد (یعنى حامل نامه) برادر تو است، و السّلام».حضرت، نامه را مهر كرده به دست من دادند و فرمودند كه آن را به وى برسانم. وقتى به شهرم برگشتم، شبانه به منزلش رفتم، اجازه ورود خواستم و گفتم:فرستاده حضرت امام صادق علیه السّلام بر در خانه است، ناگاه دیدم با پاى برهنه از درون خانه به سوى من آمد، چون مرا دید بر من سلام كرد و میان دو چشمم را بوسید، سپس گفت: اى آقاى من! تو فرستاده مولاى من هستى؟ گفتم: آرى.گفت: اگر راست گفته باشى، مرا از آتش نجات داده اى.آنگاه دست مرا گرفته به درون خانه برد و در محل مخصوص خودش نشاند و خود در برابر من نشست و گفت: اى آقاى من! وقتى مولاى مرا ترك كردى، حالش چگونه بود؟گفتم: خوب بود.گفت: به خدا قسم؟! گفتم: به خدا قسم! مجدداً گفت: به خدا قسم؟! گفتم: به خدا قسم! براى مرتبه سوم گفت: به خدا قسم؟! گفتم: به خدا قسم! آنگاه نوشته امام علیه السّلام را در آوردم ، آن را خواند و بوسید و بر روى دو چشمانش گذاشت و گفت: برادرم! كار خود را بگو.گفتم: در نامه اى كه برایم نوشتى، هزار درهم بر من مقرّر نمودى كه پرداخت آن مساوى با هلاكت من خواهد بود.نامه را خواست، آن را گرفت و هر چه را در آن بود از بین برد و مرا از آن معاف نمود، سپس دستور داد صندوق هاى اموالش را آورده نصفش را براى خود برداشت و نصف دیگر را به من داد، بعد دستور داد تا چهار پایان را بیاورند، نصف آنها را هم به من بخشید، سپس دستور داد غلامان را حاضر كردند، یك غلام به من مىداد و یك غلام نیز خودش بر مىداشت، بعد فرمان داد لباسهایش را آوردند، شروع كرد لباسى را به من داده و لباسى را خود مىگرفت تا اینكه در تمام اموالش این كار را كرد، آنگاه گفت: آیا تو را خوشحال كردم؟گفتم: به خدا قسم! آرى، بلكه بالاتر از خوشحالى.
این ماجرا گذشت تا اینكه ایام حج فرا رسید، با خود گفتم: به خدا سوگند! این شادمانى را با هیچ چیز نمىشود جبران كرد مگر آنكه به حج رفته براى این مرد دعا كنم و نزد مولا و آقایم حضرت صادق علیه السّلام رفته تشكر نمایم و از آن حضرت بخواهم كه براى این مرد، دعا كنند ، لذا به طرف مكه حركت كردم و مسیر را طورى تنظیم نمودم كه مولایم را ببینم، وقتى بر او وارد شدم، خوشحالى را در چهره ایشان مشاهده كردم و ایشان فرمودند:
– «ما كان خبرك مع الرّجل؟».یعنى: «از كار آن مرد چه خبر دارى؟».من ماجرا را عرض كردم، دیدم حضرت صورتشان درخشید و خوشحال شدند .گفتم: آقاى من! از برخورد او با من خوشحال شدید؟ خدا او را در تمامى كارهایش خوشحال كند فرمودند :- «اى و اللَّه! لقد سرّنى و لقد سرّ آبائی، و اللَّه لقد سرّ امیر المؤمنین علیه السّلام و اللَّه لقد سرّ رسول اللَّه- صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم- و اللَّه لقد سرّ اللَّه فی عرشه».یعنى: «آرى، به خدا قسم! مرا خوشحال كرد، پدران مرا خوشحال كرد، به خدا قسم! امیر المؤمنین علیه السّلام را خوشحال كرد، به خدا قسم! رسول اللَّه- صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم- را خوشحال كرد، به خدا قسم! خدا را در عرشش خوشحال كرد». //
شرح : نگاه كن اى كه رحمت خدا بر تو باد! ببین این مؤمن چگونه با فرستاده امامش برخورد كرد و چگونه در تكریم و برخورد و سلامش، نهایت احترام را نمود، بعد نگاه كن ببین كه چگونه به صرف برخورد محترمانه هم راضى نشد، بلكه او را در تمامى اموالش شریك نموده و از سخن حضرت كه فرمود- این مرد، برادر تو است- این گونه برداشت كرد كه دو برادر در اموال هم حق متساوى دارند. (اگر دقت كنى در مىیابى كه) این حدیث بر چند چیز دلالت دارد:
اوّل- خوشحالى مؤمن، خوشحالى خداوند متعال و رسول صلّى اللَّه علیه و آله و ائمه علیهم السّلام است.
دوّم- مؤمن، وقتى برادرش به او نیازمند شد تا آنجا كه توان دارد كمكش مى نماید، حتى با آبرو و دعا كردن كما اینكه حضرت امام صادق علیه السّلام چنین كرد و فرمودند : «او اعانه بنفسه».
سوّم- سزاوار است كه انسان در كارهاى مهمّش به درگاه خدا و ابواب آن درگاه كه آل محمّد علیهم السّلام مىباشند ، برود، چون راوى گفت: … چاره را در این دیدم كه از خدا كمك بخواهم، لذا نزد حضرت صادق علیه السّلام آمده از او یارى طلبیدم …
چهارم- این عمل موجب كامیابى است، همچنان كه نتیجه اش را دیدى.
خداوند متعال بر حضرت داود- علیه السّلام- وحى فرستاد كه: «انّ العبد من عبادى یأتینى بالحسنة فابیحه جنّتى، فقال داود: یا ربّ، و ما تلك الحسنة؟ قال: یدخل على عبدى المؤمن سرورا و لو بتمرة، فقال داود- علیه السّلام-: حقّا على من عرفك ان لا یقطع رجاءه منك». یعنى: بنده اى از بندگان من كار خیرى انجام مىدهد كه در اثر آن بهشتم را براى او مباح مىكنم. داود گفت: پروردگارا! آن كار خیر چیست؟ فرمود: بنده مؤمن مرا خوشحال مىكند و لو از طریق بخشیدن یك عدد خرما باشد. داود گفت:بر كسى كه تو را شناخت سزاوار است كه امیدش را از تو قطع ننماید
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند :
«ایما مؤمن عاد مریضا خاض فی الرّحمة فاذا قعد عنده استنقع فیها، فاذا عاده غدوة صلّى علیه سبعون الف ملك حتى یمسى، و اذا عاده عشیة صلّى علیه سبعون الف ملك حتّى یصبح»
. یعنى: «هر مؤمنى مریضى را عیادت كند، در دریاى رحمت حق وارد مىشود، اگر نزد آن مریض بنشیند، در رحمت، استوار مىگردد، اگر هنگام صبح او را عیادت كند، هفتاد هزار ملك تا شب بر او صلوات مىفرستند و اگر شب عیادت نماید، هفتاد هزار ملك تا صبح بر او صلوات خواهند فرستاد».
حضرت امام صادق علیه السّلام فرمودند :«قال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله : قال اللَّه تبارك و تعالى: لیأذن بحرب منّى من آذى عبدى المؤمن، و لیأمن من غضبى من اكرم عبدى المؤمن، و لو لم یكن فی خلقى فی الارض بین المشرق و المغرب الّا مؤمن واحد مع امام عادل لاستغنیت بعبادتهما عن جمیع ما خلقت فی ارضى، و لقامت سبع ارضین و سبع سماوات بهما، و لجعلت لهما من ایمانهما انسا لا یحتاجان الى انس سواهما». یعنى: « رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله از قول خداوند تبارك و تعالى نقل كرده فرمودند كه خداوند فرمود: آن كس كه بنده مؤمن مرا آزار مىدهد، باید اعلام جنگ با من بنماید. و آن كس كه بنده مؤمن مرا تكریم مىنماید، باید از غضب من در امان باشد…
۰
۰
رای ها
امتیازدهی به مقاله